اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی را با خوارزمی بیاموزید
- 2020/04/10
- 0
- 362 بار
10 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی
اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی جزو مواردی است که همیشه زبان آموزان به دنبال یادگیری آن هستند.
امروز در موسسه خوارزمی قصد داریم تا 10 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی را با یکدیگر مرور کنیم.
برای افزایش مهارت شما، 10 تا از اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی از رایج ترین اصطلاحات انگلیسی در میان مردم آمریکای شمالی را برای شما گردآوری کردهایم.
اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی :
-
to – hit the book
- این اصطلاح به معنی «مطالعه کردن» است؛ مطالعه برای آزمون پایان ترم، میانترم یا هر آزمون دیگری.
- Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week!
- (ببخشید ولی نمیتونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید برم سراغ کتابام. هفته دیگه یه امتحان خیلی مهم دارم.)
-
To – hit the sack
- این اصطلاح به معنی «به تختخواب رفتن» است.
- وقتی خسته هستید میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید. همچنین میتوانید بگویید «hit the hay».
- .It’s time for me to hit the sack, I’m so tired
- (خیلی خستم، وقتشه برم بخوابم.)
-
to – twist someone’s arm
- این عبارت به معنی این است که کسی شما را قانع کرده است کاری را انجام بدهید که چندان مایل به انجامش نبودهاید.
- اگر بتوانید این عبارت را در مورد خودتان به کار ببرید یعنی در قانع کردن دیگران مهارت دارید.
- !Tom: Jake you should really come to the party tonight
- تام: جیک امشب حتما بیا مهمونی.
- .(Jake: You know I can’t, I have to hit the books (study
- جیک: میدونی نمیتونم، درس دارم.
- .Tom: C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of new people there. Please come
- تام: بیخیال، حتما باید بیای! خیلی خوش میگذره، کلی آدم جدید قراره بیاین. لطفا بیا.
- !Jake: new people? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come
- جیک: آدمهای جدید؟ خیلی خوب، کار خودتو کردی. میام!
-
to be – up in the air
- این عبارت به معنی نامطمئن و مردد بودن است. شاید بتوان «پا در هوا» را معادل آن دانست.
- ? Jen have you set a date for the wedding yet
- تاریخ عروسی رو مشخص کردین؟
- Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted
- نه دقیقا، هنوز یه چیزهایی مشخص نیست. مطمئن نیستیم خانوادههامون بتونن او تاریخی که ما میخوایم بیان.
-
To – stab someone in the back
- این عبارت به معنی خیانت کردن به اعتماد دوست یا آشنایی نزدیک است یا همان « از پشت خنجر زدن».
- Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week? She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead.
- فهمیدی سارا چه خیانتی به کیت کرد؟ به رئیسشون گفته کیت علاقهای به ترفیع نداره، خودش جای اون رو گرفته!
- Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore.
- جدی! این دیگه آخرشه! بیخود نیست که دیگه با هم دوست نیستن.
-
to – lose your touch
- این اصطلاح معمولا برای کسانی بهکار میرود که کاری را خیلی خوب انجام میدادند اما کمکم رو به افول گذاشتهاند.
- I don’t understand why no one here wants to speak to me.
- نمیفهمم چرا هیچکس نمیخواد با من حرف بزنه.
- It looks like you’ve lost your touch with people.
- انگار دیگه مثل سابق نمیتونی آدمها رو جذب کنی.
- Oh no, they used to love me, what happened?
- نگو! همیشه همه دوست داشتن با من گپ بزنن، یعنی چی شده؟
-
to – sit tight
- وقتی کسی این اصطلاح را بهکار میبرد یعنی از شما میخواهد با شکیبایی منتظر بمانید و تا زمانیکه از شما نخواسته است، کاری نکنید.
- Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out?
- خانم کارتر بهنظر شما جواب آزمونها کی میاد؟
- Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait.
- کسی چه میدونه جانی؟ گاهی زود آماده میشه اما گاهی خیلی طول میکشه. فقط باید بشینی و منتظر بمونی.
-
to – pitch in
- این اصطلاح بهمعنی کمک کردن به چیزی یا کسی، یا ملحق شدن به دیگران است.
- I don’t know what to buy for Sally, I don’t have much money.
- نمیدونم برای سالی چی بخرم، پولم کمه.
- Maybe we can all pitch in and buy her something great.
- شاید بشه همه با هم پول بذاریم و یه چیز خوب براش بخریم.
-
To – go cold turkey
- این اصطلاح که بهمعنی کنار گذاشتن یا رهاکردن ناگهانی کاری است.
- Shall I get her a cigarette?
- بهش سیگار بدم؟
- No, she’s stopped smoking! A few months ago, she just announced one day she’s quitting smoking. She just quit cold turkey.
- نه، ترک کرده! چند ماه قبل یه روز گفت میخواد سیگار رو ترک کنه. همینطوری یههویی گذاشت کنار.
-
to be – on the ball
- این اصطلاح به معنی این است که شما تندوتیز هستید
- برای موقعیتهای مختلف آمادگی دارید و عمولا سریع (و بهدرستی) واکنش نشان میدهید.
- Wow, you’ve already finished your assignments? They are not due until next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized
- ایول، تکالیفت رو تموم کردی؟ هنوز یه هفته وقت داریم. تو خیلی فرزی، کاش منم یه کم بابرنامهتر بودم.